چیز خیلی مهمیه خیلی ها ندارن
باید فراموشت کنم چندیست تمرین میکنم من می توانم! می شود! آرام تلقین میکنم. حالم، نه، اصلآ خوب نیست... تا بعد بهتر می شود!! فکری برای ِ این دل ِ تنهای ِ غمگین میکنم. من می پذیرم رفته ای، و بر نمی گردی همین! خود را برای ِ درک این، صد بار تحسین میکنم. کم کم ز یادم می روی، این روزگار و رسم اوست! این جمله را با تلخی اش صد بار تضمین میکنم.
نمیخواهم رنگ چشمهایت از نگاهم برود! میترسم... میترسم آنقدر نبینمت تا فراموش کنم " دیدمت"!
قصه من به سر رسید... سوار شو!
باید بدجنس باشی..!! تا عاشقت باشن......!!
در خیال دیگری می رفت… و من ، چه عاشقانه کاسه ی آب پشت سرش خالی می کردم…
آنقـــدر مـرا از رفتنت نترســان، قرار نیست همیشــه بمانیــم ! روزی
«اسکول» نام این پرنده است. در خصوصیات این پرنده نوشتهاند که او وقتی برای زمستان غذا جمع آوری میکند محل نگهداری آنها را فراموش میکند و بخاطر همین با مشکل مواجه می شود، یا هنگام خانه سازی فراموش می کند که خانه اش را کجا ساخته است، اسکول اگر از لانه اش بیرون بیاید راه بازگشت را پیدا نمی کند. |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
آذر 1391 آبان 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 AuthorsLinks
واسه خودمه
بزرگترین وبسایت بازی
Alternative content |